رازهای زیارت اربعین
رازهای زیارت اربعین
زیارت اربعین، منسوب به امام صادق (ع)، یکی از پنج علامت مؤمن است که توسط امام حسن عسکری (ع) معرفی شده است. این زیارت، که در روز اربعین خوانده می‌شود، به همراه نماز، انگشتر در دست راست، خاک بر پیشانی زدن و بلند گفتن «بسم الله الرحمن الرحیم»، نشانه‌های ایمان و تقوا را در مؤمن زنده می‌کند.

به گزارش پایگاه خبری ، تحلیلی « خبر مفید »؛ زیارت امام حسین «علیه السلام» در روز اربعین، یکی از نشانه‌های مؤمن شمرده است؛ از این‌رو شیعیان توجه ویژه‌ای به آن دارند. زیارت اربعین، فرهنگ‌نامه قیام کربلاست؛ زیرا در این زیارت فلسفه قیام، شخصیت و حیات جاوادنه امام حسین«علیه السلام» … بیان شده است.

بنابراین شایسته و بایسته است این زیارت‌نامه بازخوانی شود؛ زیارت‌نامه‌ای که موجب شده است بزرگان دین، شخصیت‌ها و مردم در طول تاریخ با پای پیاده در سرزمین خون و شهادت حضور پیدا کنند. امروزه نیز میلیون‌ها انسان‌ عاشق و دلباخته، در مراسم اربعین سرور آزادگان شرکت می‌کنند. نوشتار پیش‌رو در محورهای زیر سامان یافته است.

معرفی زیارت‌نامه

امام صادق«علیه السلام» زیارت اربعین را به صفوان بن مهران آموخته است که این زیارت را هنگامی که آفتاب روز اربعین برآمد و روز بلند شد، بخواند. اگر چه تفاوت‌های جزئی در بعضی کلمات در گزارش‌های مختلف دیده می‌شود، ولی کلیت آن معتبر است. سید بن طاووس، مشهدی، کفعمی و شیخ طوسی متن آن را گزارش کرده‌اند.

بر اساس گزارش منابع، امام حسن عسکری«علیه السلام» زیارت اربعین را یکی از پنج علامت مؤمن دانسته است: «عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ صَلَاهُ الْخَمْسِینَ وَ زِیَارَهُ الْأَرْبَعِینَ وَ التَّخَتُّمُ فِی الْیَمِینِ وَ تَعْفِیرُ الْجَبِینِ وَ الْجَهْرُ بِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ؛ پنج چیز از نشانه‌های مؤمن است: گزاردن پنجاه و یک رکعت نماز واجب و نافله و زیارت اربعین و انگشتر در دست راست کردن و پیشانی بر خاک ساییدن و بلند گفتن بسم الله الرحمن الرحیم».

اهمیت زیارت اربعین

یکی از ویژگی‌های امام حسین«علیه السلام»، داشتن زیارت اربعین است؛ در حالی که هیچ یک از انبیاء و اهل‌بیت«علیهم السلام» زیارت اربعین ندارند. برای اهمیت زیارت اربعین همین بس که امام صادق«علیه السلام» با وجود ترس از حکومت جائر، مردم را به زیارت سیدالشهدا«علیه السلام» سفارش کرده است: «… لَا تَدَعْ‏ زِیَارَهَ قَبْرِ الْحُسَیْنِ‏«علیه السلام» لِخَوْفٍ‏…». این در حالی است که فقهای شیعه در حج، یکی از شرایط استطاعت را امنیت می‌دانند و اگر امنیت نباشد، استطاعت محقق نیست؛ اما درباره زیارت حضرت سیدالشهدا«علیه السلام» حتی با ترس از نبود امنیت، اهل‌بیت«علیهم السلام» نسبت به زیارت امام حسین«علیه السلام» دستور اکید داده‌اند. مقام معظم رهبری در این باره می‌فرماید: «اهمیت اربعین در آن است که در این روز با تدبیر الهی خاندان پیامبر«صلی الله علیه و آله و سلم»، یاد نهضت حسینی برای همیشه جاودانه شد … ». در واقع زیارت اربعین زمینه قیام‌های بعدی را فراهم کرد. ایشان در جای دیگری می‌فرماید: «اولین نهضتی که بعد از عاشورای حسینی از طرف شیعیان به وجود آمد، نهضت توابین بود. این‌ها آمدند در آن مرقد پاک دور هم جمع شدند … دست به دست هم دادند، تصمیم گرفتند که بروند تا جانشان را در راه خدا بدهند».

شخصیت‌شناسی امام حسین«علیه السلام»

زیارت اربعین مانند دیگر زیارت‌نامه‌ها با «سلام» آغاز می‌شود که ولایت‌مداری شیعه نسبت به اولیای دین را نشان می‌دهد و مخاطب این سلام با القابی یاد می‌شود که هر کدام ابعاد شخصیت حضرت سیدالشهدا«علیه السلام» را بیان می‌نماید. از حضرت با عناوینی همچون «ولیّ خدا»، «حبیب خدا»، «خلیل خدا»، «برگزیده خدا»، «شهید مظلوم» و «کشته اشک» یاد می‌شود: «اَلسَّلامُ عَلی وَلِی اللَّهِ وَحَبیبِهِ، اَلسَّلامُ عَلی خَلیلِ اللَّهِ وَنَجیبِهِ، اَلسَّلامُ عَلی صَفِی اللَّهِ وَابْنِ صَفِیهِ، اَلسَّلامُ عَلی الْحُسَینِ الْمَظْلُومِ الشَّهیدِ، اَلسَّلامُ علی اَسیرِ الْکرُباتِ، وَ قَتیلِ الْعَبَراتِ».

سه صفت «حَبِیبِ الله و خَلِیلِ اللَّهِ و صَفِیِّ اللَّهِ» که امام صادق«علیه السلام»، امام حسین«علیه السلام» را با آن‌ها توصیف کرده است؛ سه وصفی است که پیامبران اولوالعزم همچون محمد مصطفی«صلی الله علیه و آله و سلم»، ابراهیم«علیه السلام» و آدم«علیه السلام» به آن‌ها مفتخرند. این جایگاه به خاطر میزان نقشی است که امامان معصوم«علیه السلام» از جمله حضرت سیدالشهدا«علیه السلام» در جامعه اسلامی داشته‌اند. این خاندان هم پناهگاه مسلمانان و هم استوانه استوار اسلام بودند.

در زیارت اربعین امام حسین«علیه السلام» یکی از دعائم دین، ارکان مسلمین و معقِل مؤمنین به شمار آمده و با اوصافی همچون «بَرّ»، «تقیّ»، «رضیّ»، «زکیّ»، «هادی» و «مهدی» معرفی شده است. افزون بر این، ویژگی «حجت خدا بر مردم» نشان‌دهنده جایگاه رفیع حضرت سیدالشهدا«علیه السلام» در منظومه فکری، اجتماعی و سیاسی امت پیامبر«صلی الله علیه و آله و سلم» است:

وَ اَشْهَدُ اَنَّک مِنْ دَعآئِمِ الدّینِ وَاَرْکانِ الْمُسْلِمینَ، وَمَعْقِلِ الْمُؤْمِنینَ، وَاَشْهَدُ اَنَّک الْاِمامُ الْبَرُّ التَّقِی، الرَّضِی الزَّکی الْهادِی الْمَهْدِی، وَاَشْهَدُ اَنَّ الْاَئِمَّهَ مِنْ وُلْدِک کلِمَهُ التَّقْوی، وَاَعْلامُ الْهُدی، وَالْعُرْوَهُ الْوُثْقی، وَالْحُجَّهُ علی اَهْلِ الدُّنْیا، و گواهی می‌دهم که تو از ستون‌های دین و پایه‌های مسلمانان و پناهگاه مردم مؤمنی و گواهی می‌دهم که پیشوای نیکوکار، با تقوا، راضی به مقدرات حق، پاکیزه، هدایت‌کننده و هدایت‌شده‌ای و گواهی می‌دهم که امامان از فرزندانت، اصل تقوا و نشانه‌های هدایت و دستگیره محکم و حجت بر اهل دنیا هستند.

این در حالی است که امویان امام حسین«علیه السلام» را آشوبگر، عامل تفرقه و مخل امنیت جامعه اسلامی معرفی نمودند و خروج امام«علیه السلام» از دین را مطرح کردند؛ چنانکه یزید هنگام گفتگوی با حضرت زینب«سلام الله علیها» گفت: «إِنَّمَا خَرَجَ مِنَ الدِّینِ أَبُوکِ وَ أَخُوکِ». بر این اساس امام سجاد«علیه السلام» و حضرت زینب«سلام الله علیها» در کوفه و شام، به بیان ابعاد شخصیت امام حسین«علیه السلام» پرداختند تا از شخصیت‌سوزی امام جلوگیری و در تاریخ ثبت شود که حسین«علیه السلام»، وارث آدم«علیه السلام» و ابراهیم خلیل«علیه السلام» است؛ حسین«علیه السلام» همان است که پیامبر اعظم«صلی الله علیه و آله و سلم» در حق او فرمود: «حُسَیْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَیْنٍ أَحَبَّ اللَّهُ مَنْ أَحَبَّ حُسَیْناً؛ حسین از من است و من از حسینم. هر کس حسین را دوست دارد، خداوند وی را دوست می‌دارد».

فلسفه قیام عاشورا

اگر چه در نگاه حضرت سیدالشهدا«علیه السلام» مسائل متعددی به عنوان فلسفه قیام ذکر شده است؛ مانند امر به معروف و نهی از منکر «أُرِیدُ آمُرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَی عَنِ الْمُنْکَر»، دین‌زدایی امویان وحاکمیت سلطان جائر «مَنْ رَأَی سُلْطَاناً جَائِراً مُسْتَحِلًّا لِحُرُمِ اللَّهِ»؛ ارزش‌زدایی و ظهور بدعت‌ها «فإنَّ السُّنَّه قَد أُمیْتَت، وإنَّ البِدعَهَ قَد أُحیِیتْ؛ سنت رسول‌خدا«صلی الله علیه و آله و سلم» از بین رفت و بدعت‌ها زنده شد».

بی‌تردید هر یک از این عوامل می‌توانند انگیزه قیام امام حسین«علیه السلام» باشد، اما در زیارت اربعین عامل دیگری به عنوان فلسفه قیام حضرت ذکر شده است؛ یعنی بیداری، هدایت و نجات امت اسلامی از غرق شدن در منجلاب گمراهی. فاجعه نا آگاهی امت اسلامی به‌گونه‌ای بود که امام حسین«علیه السلام» با اهدای خون خود تلاش کرد تا مردم از جهل رهایی پیدا کنند؛ زیرا تا رهایی از جهالت انجام نگیرد، رهایی از ظلم و فساد امکان‌پذیر نخواهد بود. از همین‌روست که در زیارت اربعین می‌خوانیم: «وَ مَنَحَ‏ النُّصْحَ‏ وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهَالَهِ وَ حَیْرَهِ الضَّلَالَهِ؛ گواهی می‌دهیم که سیدالشهدا«علیه السلام» بی‌دریغ خیرخواهی کرد و خون قلب خویش را بذل نمود، برای اینکه بندگان خدا را از جهالت و حیرت گمراهی نجات دهد».

گاهی بیداری جامعه و مبارزه با انحراف‌ها «خون» می‌طلبد. امام«علیه السلام» نیز خون قلب خویش را در راه خدا نثار کرد: «وَ بَذَلَ مُهجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ». «اِستنقاذ» معمولاً برای نجات غریق به کار می رود. آیت‌الله جوادی آملی می‌فرماید: «حسین بن علی خون داد تا مردم را از جهالت نجات دهد … این کار با گفتن و نصیحت حل نمی‌شد؛ این خون علی‌اصغر و خون علی‌اکبر و خون شهداء را می‌خواست».

شهید مطهری در این باره می‌نویسد:

یکی از علل و یا مه‌مترین علت شهادت امام حسین«علیه السلام» … گرویدن مردم به امویان، جهالت مردم بود … در حقیقت امام حسین«علیه السلام» با ظلم مبارزه می‌کرد و با جهل، چنانکه در زیارت به ما تلقین و تعلیم کرده‌اند: «… لِیَسْتَنْقِذَ عِبادَکَ… » … مقصود از جهالت مردم این نبود که چون مردم بی‌سواد بودند … نه، در اصطلاح دین «جهالت» بیشتر در مقابل «عقل» گفته می‌شود و مقصود آن تنبّه عقلی است که مردم باید داشته باشند. به عبارت دیگر امام حسین«علیه السلام» شهیدِ فراموشکاری مردم شد؛ زیرا مردم اگر در تاریخ پنجاه شصت ساله خودشان فکر می‌کردند… گول ظاهر فعلی معاویه را … نمی‌خوردند.

حال این پرسش مطرح می‌شود که آیا امام«علیه السلام» در رشد فکری وجهل‌زدایی موفق بود؟ آیت‌الله آصفی می‌نویسد: «قیام امام«علیه السلام» بر ضد یزید … تأثیر بسیاری در بطلان مشروعیت خلافت اموی داشت و وجدان و احساسات مسلمانان را برانگیخت؛ حتی قاتلان و دشمنان حضرت به جُرم و جنایت خویش پی برده، گرفتارسرزنش وجدان خود بودند و به سبب فریبی که از یزید و دیگر خلفا خورده بودند، از اینان کینه به دل گرفتند؛ در نتیجه خلافت ازمشروعیت افتاد».

امام«علیه السلام» در برابر دین‌زدایی امویان نیز بسیار موفق عمل کرد؛ چنانکه در این گزارش آمده است: پس از شهادت امام حسین«علیه السلام»، ابراهیم بن طلحه بن عبیداللَّه خطاب به امام سجاد«علیه السلام» گفت: «یا عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ مَنْ غَلَبَ؟؛ ای علی بن الحسین! چه کسی (در این مبارزه) پیروز شد؟». امام«علیه السلام» فرمود: «إِذَا أَرَدْتَ‏ أَنْ‏ تَعْلَمَ‏ مَنْ‏ غَلَبَ‏ وَ دَخَلَ‏ وَقْتُ‏ الصَّلَاهِ فَأَذِّنْ‏ ثُمَ‏ أَقِمْ؛ اگر می‌خواهی بدانی چه کسی (یزید یا امام حسین«علیه السلام») پیروز شده است، هنگامی که وقت نماز فرا رسید؛ اذان و اقامه بگو (آن‌گاه ببین چه کسانی ماندند و چه کسانی رفتند)». امام«علیه السلام» با این پاسخ به او فهماند که هدف یزید محو اسلام و نام رسول‌خدا«علیه السلام» بود، ولی همچنان طنین «لَا إلهَ إِلَّا اللَّهُ وَ مُحَمَّدٌ رَسُولُ‌اللَّهِ» بر مأذنه‏‌ها می‌پیچد و مسلمانان در همه جا ـ حتی در شام و پایتخت سلطنت یزید ـ به یگانگی خدا و رسالت محمد«صلی الله علیه و آله و سلم» گواهی می‌دهند.

موسیو ماربین آلمانی می‏گوید: «حسین[ع] با قربانی کردن عزیزترین افراد خود، با اثبات حقانیت خود، به دنیا درس فداکاری آموخت و نام اسلام را در تاریخ بلندآوازه ساخت و اگر چنین حادثه‌ای پیش نیامده بود، ممکن بود یکباره اسلام نابود گردد».

ملائک گریه می‌کردند با ما اربعینش را // خدا شش‌گوشه کرد از روز عاشورا زمینش را

رسیده جبرییل از آسمان در بعثت حضرت // تسلّی می‌دهد تا روز عاشورا اَمینش را

قسم داده به عاشورا خدا در شطی از آیات // قسم خورده اگر در سوره‌ها زیتون و تینش را

نوشته روی دجله با خطوط موج، ثارالله // و می‌ساید فرات از شرم بر خاکش جبینش را

حیات سعادتمندانه

شهادت در راه خدا، فوز عظیم است که امام حسین«علیه السلام» به آن دست یافت؛ چنانکه در زیارت اربعین آمده است: «اَللّهُمَّ اِنّی اَشْهَدُ … الْفآئِزُ بِکرامَتِک، أَکْرَمْتَهُ بِالشَّهَادَهِ وَ حَبَوْتَهُ بِالسَّعَادَهِ؛ پروردگارا من گواهی می‏‌دهم که آن حضرت به لطف و کرمت رستگار شد و او را به فیض شهادت گرامی داشتی و به سعادت مخصوص گردانیدی». در فراز دیگری از امام«علیه السلام» به عنوان کسی یاد می‌شود که حیات سعادتمندانه دارد: «اَشْهَدُ اَنَّک اَمینُ اللَّهِ وَ ابْنُ اَمینِهِ، عِشْتَ سَعیداً، وَ مَضَیتَ حَمیداً وَ مُتَّ فَقیداً مَظْلُوماً شَهیداً؛ گواهی می‌دهم که تو امین وحی خدایی و فرزند ‌امین حق، همه عمر با سعادت در جهان زیستی و با ثنای حق درگذشتی و از دنیا رحلت کردی و مظلوم و شهید راه حق گشتی».

پیروزی آن نیست که انسان از میدان نبرد سالم به در آید یا دشمن خود را به خاک هلاکت افکند؛ بلکه پیروزی آن است که انسان هدف خود را پیش ببرد و دشمن را از رسیدن به مقصود خود باز دارد. در مکتب عاشورا شهادت و پیروزی ظاهری هر دو پیروزی است؛ چنانکه آیه «قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنا إِلاَّ إِحْدَی الْحُسْنَیَیْنِ»، ناظر به همین معناست. از همین‌روست که امام حسین«علیه السلام» از شهادت به عنوان فتح بزرگ یاد نمود: «أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ مَنْ لَحِقَ بِی اسْتُشْهِدَ وَ مَنْ لَمْ یَلْحَقْ بِی لَمْ یُدْرِکِ الْفَتْحَ؛ هر که به من بپیوندد، شهید می‌شود؛ اما اگر نپیوندد، به فتح وپیروزی نمی‌رسد».

پاداش الهی

خدای متعال در برابر فداکاری و شهادت اباعبدالله«علیه السلام» پاداشی بس بزرگ به آن حضرت عطا کرد. از روایات استفاده می‌شود که زندگی انسان با برداشتن کامش در نوزادی با تربت سیدالشهدا«علیه السلام» آغاز می‌شود چنانکه امام صادق«علیه السلام» فرمودند: «حَنِّکُوا أَوْلادَکُمْ بِتُرْبَهِ الْحُسَیْنِ«علیه السلام»» و با قراردادن تربت در قبر زندگی‌اش به پایان می‌رسد؛ چنانکه امام موسی کاظم«علیه السلام» فرموده است: «خدای متعال تربت جدم امام حسین«علیه السلام» را برای شیعیان و دوستان ما شفا قرار داده است». در احوال امام سجاد«علیه السلام» آمده است که حضرت تربت امام حسین«علیه السلام» را در پارچه‌ای نگه می‌داشت و هر گاه وقت نماز می‌رسید، آن (تربت) را روی سجاده‌اش می‌ریخت و بر آن سجده می‌کرد و در عزای سرور آزادگان جهان بسیار گریه می‌نمود.

امام صادق«علیه السلام» در تفسیر آیه «فَما بَکَتْ عَلَیْهِمُ السَّماءُ وَ الْأَرْضُ» فرموده است: «آسمان و زمین تا قبل از مرگ یحیی بن زکریا بر کسی گریه نکرد تا اینکه حسین«علیه السلام» کشته شد و بر او نیز گریه کرد». اهل‌بیت«علیهم السلام» نیز برای امام حسین«علیه السلام» بسیار گریه می‌کردند و مردم را سفارش می‌نمودند که در مجالس اقامه عزا، مصائب اباعبدالله«علیه السلام» را بخوانند و بر آن گریه کنند «یوم لایومک یا اباعبدالله». امام حسین«علیه السلام» نیز درباره خود فرموده است: «أَنَا قَتِیلُ الْعَبْرَهِ؛ من کشته اشکم». این جمله در احادیث چنین تفسیر شده است: «أَنَا قَتِیلُ الْعَبْرَهِ لَا یَذْکُرُنِی مُؤْمِنٌ إِلَّا اسْتَعْبَر؛ من کشته اشکم. مؤمنی از من یاد نمی‌کند، جز اینکه می‌گرید».

برائت از دشمنان

ولایت بدون برائت معنا ندارد؛ زیرا ولایت و برائت، دو روی یک جریان و حقیقتی واحدند و موضع‌گیری ما از آن دو تشکیل می‌شود. بر این اساس به امام صادق«علیه السلام» عرض شد: «فلانی شما را دوست دارد، اما در ابراز برائت از دشمن‌تان ضعیف است». حضرت فرمود: «هر که ادعای محبت ما را داشته باشد، اما از دشمن‌مان بیزاری نجوید؛ دروغ گفته است».

یکی از محورهای مهم زیارت اربعین، برائت از دشمنان است. در بسیاری از زیارت‌نامه‌ها در کنار سلام به عنوان موالات، «لعن» دشمنان نیز دیده می‌شود که نشانه تبری از دشمنان اهل‌بیت«علیهم السلام» است؛ چنانکه در زیارت اربعین آمده است: «اَللّهُمَّ فَالْعَنْهُمْ لَعْناً وَبیلاً وَعَذِّبْهُمْ عَذاباً اَلیماً؛ پروردگارا! تو آن قوم ستمکار ظالم را لعن شدید کن و به عذاب سخت دردناک معذب نما».

همچنین در این زیارت آمده است: «فَمَعَکمْ مَعَکمْ لامَعَ عَدُوِّکمْ». در زیارت جامعه کبیره و زیارت عاشورا نیز این تعبیر دیده می‌شود: «فَمَعَکمْ مَعَکمْ لامَعَ عَدُوِّکمْ». امام صادق«علیه السلام» در فرازی از زیارت اربعین می‌فرماید: «… فَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَک، وَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ ظَلَمَک، وَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّهً سَمِعَتْ بِذلِک فَرَضِیتْ بِهِ؛ خداوند لعنت کند کسانی را که تو را کشتند و به تو ظلم کردند و خداوند لعنت کند کسانی را که این موضوع را شنیدند و به آن راضی شدند»؛ زیرا در فرهنگ دینی هم جنایتکاران و ظالمان مطرود و ملعونند و هم کسانی که هر چند در ظاهر ساکت بوده‌اند و با جنایتکاران همکاری نداشته‌اند، ولی در دل به کار آنان راضی بوده‌اند و شریک جرم‌ هستند.

سرنوشت دشمنان

یزید بعد از چهار سال از قیام کربلا به هلاکت رسید و دیگر ظالمان مانند ابن‌سعد نه تنها به حکومت ری نرسید؛ بلکه به بدترین شرایط مرد. مختار تعداد زیادی از جنایتکاران واقعه عاشورا را کشت و برخی دیگر نیز به بدترین وضع کشته شدند و یا مردند. در زیارت اربعین به سرنوشت دشمنان این‌گونه اشاره شده است: «وَاَشْهَدُ اَنَّ اللَّهَ مُنْجِزٌ ما وَعَدَک، وَمُهْلِک مَنْ خَذَلَک وَمُعَذِّبٌ مَنْ قَتَلَک؛ گواهی می‌دهم که خدای متعال وعده‌‏ای که به تو داده‏ است، به آن وفا کند و آنان که تو را خوار و مضطر گذاشتند، همه را هلاک کند و قاتلانت را عذاب سخت چشاند». حال شاید این سؤال مطرح شود که چرا یاران یزید به چنین سرنوشتی گرفتار شدند؟ در زیارت اربعین درباره عوامل بدبختی یاران یزید به چند عامل مهم مانند دنیاطلبی، اطاعت از وسوسه‌های نفسانی و پیروی از حاکمان ظالم و منافق اشاره شده است:

– «وَ قَدْ تَوَازَرَ عَلَیْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْیَا وَ بَاعَ حَظَّهُ بِالْأَرْذَلِ الْأَدْنَی وَ شَرَی آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الْأَوْکَس؛ و مردمی که مغرور دنیا شدند و بهره آخرت‌شان را به متاع ناچیز پست دنیا فروختند و ظلم و جور کردند».
– «وَ تَغَطْرَسَ وَ تَرَدَّی فِی هَوَاهُ وَ أَسْخَطَ نَبِیَّکَ؛ و در پیروی هوای نفس هلاک شدند و تو را و پیغمبرت را به خشم و غضب آوردند».
– «وَ أَطَاعَ مِنْ عِبَادِکَ أَهْلَ الشِّقَاقِ وَ النِّفَاقِ وَ حَمَلَهَ الْأَوْزَارِ الْمُسْتَوْجِبِینَ النَّارَ؛ از آن بندگانت که از اهل شقاق و نفاق و دشمنی با تو بودند، پیروی کردند؛ در صورتی که آن‌ها حامل بار سنگین گناه و معاصی و مستوجب آتش دوزخ بودند».

فهرست منابع:
کتب
۱. ابن‌ادریس، محمد بن احمد، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، تصحیح حسن بن احمد الموسوی و ابوالحسن ابن‌ مسیح، چاپ دوم، قم: دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۴۱۰ق.
۲. ابن‌شهرآشوب مازندرانی، محمد بن علی، مناقب آل أبی‌طالب«علیه السلام»، چاپ اول، قم‏: علامه، ‏۱۳۷۹ ق.‏
۳. ابن‌طاووس، علی بن موسی، الإقبال الاعمال، چاپ دوم، تهران‏: دار الکتب الإسلامیه،‏ ‏۱۴۰۹ق.‏
۴. ابن‌قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، تصحیح عبدالحسین امینی، چاپ اول، نجف اشرف‏‏: دار المرتضویه، ۱۳۵۶ش‏.
۵. ابن‌مشهدی، محمد بن جعفر، المزار الکبیر، تصحیح جواد قیومی اصفهانی، قم: دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۹ق‏.
۶. ابن‌نما حلی، جعفر بن محمد، مثیر الأحزان، تصحیح مدرسه امام مهدی، چاپ سوم، قم‏: مدرسه امام مهدی،‏ ‏۱۴۰۶ق.‏
۷. ابومخنف کوفی، لوط بن یحیی، وقعه الطف، تصحیح محمدهادی یوسفی غروی، چاپ سوم، قم: جامعه مدرسین‏، ‏۱۴۱۷ق.
۸. آصفی بروجردی، محمدمهدی، فی رحاب عاشورا، قم: نشر الفقاهه، ۱۳۷۷ش.
۹. جمعی از نویسندگان، نگاهی نو به جریان عاشورا، چاپ اول، قم: بوستان کتاب، ۱۳۸۳ش.
۱۰. حرّ عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، قم: مؤسسه آل البیت«علیهم السلام»، ۱۴۰۹ق.
۱۱. رستم‌نژاد، مهدی و سعید داودی، عاشورا؛ ریشه‏‌ها، انگیزه‏‌ها، رویدادها، پیامدها ، زیر نظر آیت‌الله العظمی مکارم شیرازی، قم: مدرسه امام علی بن ابی‌طالب«علیه السلام»، ۱۳۸۸ش.
۱۲. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تصحیح فضل‌الله بزدی طباطبایی و هاشم رسولی، چاپ سوم، تهران: ناصرخسرو، ۱۳۷۲ش.
۱۳. طوسی، محمد بن حسن، الأمالی، تصحیح: مؤسسه البعثه، چاپ اول، قم‏: دارالثقافه، ‏۱۴۱۴ق.‏
۱۴. تهذیب الأحکام، تصحیح حسن الموسوی خرسان، چاپ چهارم، تهران: دار الکتب الإسلامیه‏، ۱۴۰۷ق‏.
۱۵. ‏مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، چاپ اول، بیروت: مؤسسه فقه الشیعه، ‏۱۴۱۱ق‏.
۱۶. عاملی کفعمی، ابراهیم بن علی، المصباح،‏ چاپ دوم، قم‏: دار الرضی، ‏۱۴۰۵ق.‏
۱۷. مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، تصحیح جمعی از محققان، چاپ دوم، بیروت: دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
۱۸. مکارم شیرازی، ناصر، فلسفه شهادت، قم: مدرسه علی بن ابی‌طالب«علیه السلام»، ۱۳۸۷ش.‏
۱۹. مفید، محمد بن محمد، الإرشاد فی معرفه حجج‌الله علی العباد، تصحیح مؤسسه آل‌البیت«علیهم السلام»، چاپ اول، قم:‏ کنگره شیخ مفید، ‏۱۴۱۳ق‏.
۲۰. موسوی مقرم، عبدالرزاق، مقتل الحسین«علیه السلام»، بیروت‏: مؤسسه الخرسان للمطبوعات، ‏۱۴۲۶ق.
پایگاه‌های اینترنتی
۱. پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار آیت‌الله العظمی سید علی خامنه‌ای.
۲. مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی، «امام حسین«علیه السلام» و زیارت اربعین»، ۲۲/۱۲/۱۳۸۵، کد خبر: ۳۰۲۲.

  • منبع خبر : خبرگزاری حوزه