به گزارش پایگاه خبری تحلیلی مفید به نقل از باشگاه خبرنگاران ، مرضیه السادات حسینی راد ؛ هوابارانی است واین مساله قطعا برنامههای سالگرد در گلزار شهدای کرمان را تحت تاثیرقرار میدهد ، حدسم درست است وقتی نزدیک غروب به گلزار میرسم بارش باران ادامه دارد جمعیت کمتری نسبت به سال قبل روز اول برنامههای سالگرد حاج قاسم در محدوده جنگ قادم میبینم.
سربازان وظیفه سرپستهای خود در مسیر تخت دریاقلی بیگ تازیرگذر گنبد جبلیه را چوشش میدهند و هرچند متر چند خودرو نوپو نیز مسیر را تحت کنترل دارد، حادثه غم انگیز تروریستی سال گذشته دل خیلی از کرمانیها را شکست اما رنج بزرگی برای مردان نظامی وامنیتی کرمانی به ارمغان آورد که اثرآن تا سالها باقی خواهد ماند.
ازدو گیت عبور کردهام وحالا درخیابان منتهی به مسجدمقدس صاحب الزمان وگلزارشهدا موکبهای زیادی را میبینم که آماده ارائه خدمات هستند ازهلال احمر تاکتابفروشیهای کرمان، خدمات مشاورهای، کمیته امداد، راهداری، شهرداریهای مختلف استان تا موکبهای مردمی که هرنوع خدمتی را شبیه آنچه در جاده اربعین حسینی نیاز است آماده ارائه دارند.
تعداد موکبهای استانهای دیگر کمتر است وآن هم بین موکبهای استان کرمان جای داده شدهاند وخیلی موکبها چهرههای آشنایی دارند که نشان از سابقه دار بودن آنها برای حضور در کرمان است.
تدابیرامنیتی خاصی برای عبور ومرورها لحاظ شده، امسال دستگاههای پیشرفته تری در گیتهای بازرسی وجود دارد وهمه مردم به این سختگیریها که برای حفظ امنیت شان است احترام میگذارند، سرعتم را بیشتر میکنم تا زودتر به گلزار برسم جایی که حاج قاسم ستاره سهیل است واین مردم مشتاقان زیارت مزارش مزار سرباز ولایت.
گیت سوم را که رد می شوم سختگیری بیشتری دارد دستگاه ایکس ری گذاشته اند ومانند بقیه مردم در صف می ایستم و بالاخره عبور می کنم.
وارد گلزار که میشوم نورهای زیبای کف محوطه چشم نوازی میکند وحجم هوای تازهای به ریه هایم میآید شاید غلو نباشد اگر بگویم بوی بهشت را اینجا استشمام میکنم، مدت زیادی است گلزار نیامده بودم بغضم را رها میکنم ودلتنگیهای حاصل زندگی درجهان پرتلاطم امروز را به دست گریه میسپارم؛ کمی جلوتربه خودم مسلط میشوم صف زائران منتظراست تا دست شان به مزار مردی برسد که کابوسی شده برای جبهه کفر وپایه گذار جبهه بین المللی مقاومت کسی که در تمام کشورهایی که پاگذاشت نیروی مبارز مردمی را فعال کرد واکنون بین رفقایش در گلزاربین المللی شهدای کرمان ناظرهمه چیز هست، او کسی نیست جز حاج قاسم عزیز ما…
دور مزار طبق معمول شلوغ است به خودم اجازه نمیدهم بدون صف دست به سنگ مزارش بزنم سلامی میکنم وبرای عکاسی و مصاحبه خارج میشوم.
خانم جوان کم سن وسالی که لهجه اش در حین سوال از خادم گلزار نشان میدهد کرمانی نیست درجواب سوالم که نترسیدی به کرمان آمدی؟ ابتدا وراندازم میکند وبعد میگوید نه اتفاقا اصرار داشتم حتما بیایم با همسرم هم آمدم وبرایمان مهمترین چیزحضور در اینجا بود من معلم هستم سرکلاس درس برای دانش آموزانم از حاج قاسم ومقاومت زیادمی گویم.
باراولی است که به کرمان آمده از طرف دانشگاه فرهنگیان و میگوید دوستان مشهدی م ناراحت بودند که نتوانستند، چون اسم شان در قرعه کشی درنیامده بود.
خداحافظی میکنم و او را با جذبه نگاه جاج قاسم از قاب شیشهای روبرویش تنها میگذارم، صدای دو تن از خادمین گلزار را میشنوم که با پیرمرد مشهدی صحبت میکنند.
لهجه قشنگ مشهدی اش وقتی به آنها میگوید ما اسکان داریم ممنون از زحمات شما بیشتر مشخص است.
سوال میکنم حاج آقا بارچندم است که به مزار حاج قاسم میایی میگوید من سال ۵۱ کرمان سربازی بودم وحالا باردومی که به کرمان میام وباراولی است که به مزارحاج قاسم میآیم.
بالای ۶۵ سال سن دارد و بیقرار است زودتر به مزارحاجی برسد. میگویم خانواده تان مخالف آمدن تان نبودند؟ با توجه به حادثه تروریستی سال قبل در کرمان نترسیدید به اینجا آمدید؟ اشکش جاری میشود ومی گوید چه مرگی قشنگتر از شهادت؟ من باید در رختخواب بمیرم اینجا بمیرم کنار حاج قاسم و بغض میکند؛ به حال خود میگذارمش و او میرود که با حاج قاسم درد دل کند.
با هرکس صحبت میکنم چشمانش مثل هوای کرمان بارانی است، انگاربه خانه خودشان آمده اند.
گلزار شهدا کرمان حالا با حاج قاسم جاذبهای درحد زیارتگاه امامزادهها دارد، درگوشه گوشه گلزار برنامه های مختلف فرهنگی وهنری درحال اجراست.